تراژدی قیصر: جولیوس سزار
نویسنده:
ویلیام شکسپیر
مترجم:
فرنگیس شادمان
امتیاز دهید
اگر برای بررسی آثار هر نمایشنامهنویسی قائل به یک انگیزه خاص باشیم، برای شناخت آثار ویلیامشکسپیر انگیزهها و ویژگیهای فراوانی وجود دارد، چون زبان خاص خود را دارد و از این لحاظ شبیه هیچ نمایشنامهنویس دیگری نیست. او در نمایشنامه «تراژدی قیصر٭» به کمک دیالوگهای عمیق، فلسفی و یا حتی روانشناسانه، تمام آنچه را که در اعماق ذهن و روح پرسوناژها نهفته است، به سطح میآورد. از این رو این اثر بیشتر بر دروننگری و درونجویی پرسوناژها و ذهنیتهایی که رویکردی به افسانه، اسطوره و اعتقادات تاویلپذیر دارند، شکل گرفته است و شکسپیر بر آن است که بخشی از حوادث را به کمک همین خردهروایتها و ذهنیتهای جانبی به گونهای تقدیری و اجتنابناپذیر جلوه دهد.
به همین منظور پرسوناژ «غیبگو» و در تکمیل آن، خوابها و تعابیر ذهنی همسر قیصر (کلپورنیا) را زمینه تقدیری شدن چنین حادثهای میکند. این تعابیر ذهنی گاهی برون از قصر و میان کوچههای روم به اسطورههایی که اتفاقاتی مشئوم و بدشگون را خبر میدهند، تبدیل میشوند:
شکسپیر برای آنکه ذهن تماشاگر یا خواننده از دنیای طبیعی هم غافل نماند، گاه به چنین عواملی اشاره میکند، اما این پدیدهها صرفاً نه برای کامل کردن فضای نمایشنامه، بلکه به گونهای شهودی که التزام معنا داری را همراه دارند، به کار گرفته شدهاند. به کاربری حسآمیز، معنادار و ایماژگونه عوامل طبیعی که زندهتر از انسان به نظر میآیند، توجه کنید: «یک بار در روزی سرد و پر باد که رود «تیبر» آشفته و متلاطم با ساحل خود در خشم و خروش بود، قیصر به من گفت...» ، چنین بیانی در سراسر نمایشنامه برای ایجاد هیجان و تشدید انتظار حادثه، فراوان است...
بیشتر
به همین منظور پرسوناژ «غیبگو» و در تکمیل آن، خوابها و تعابیر ذهنی همسر قیصر (کلپورنیا) را زمینه تقدیری شدن چنین حادثهای میکند. این تعابیر ذهنی گاهی برون از قصر و میان کوچههای روم به اسطورههایی که اتفاقاتی مشئوم و بدشگون را خبر میدهند، تبدیل میشوند:
شکسپیر برای آنکه ذهن تماشاگر یا خواننده از دنیای طبیعی هم غافل نماند، گاه به چنین عواملی اشاره میکند، اما این پدیدهها صرفاً نه برای کامل کردن فضای نمایشنامه، بلکه به گونهای شهودی که التزام معنا داری را همراه دارند، به کار گرفته شدهاند. به کاربری حسآمیز، معنادار و ایماژگونه عوامل طبیعی که زندهتر از انسان به نظر میآیند، توجه کنید: «یک بار در روزی سرد و پر باد که رود «تیبر» آشفته و متلاطم با ساحل خود در خشم و خروش بود، قیصر به من گفت...» ، چنین بیانی در سراسر نمایشنامه برای ایجاد هیجان و تشدید انتظار حادثه، فراوان است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تراژدی قیصر: جولیوس سزار
تراژدی قیصر از نمایشنامه های فلسفی شکسپیره البته با ترجمه زیبای خانم شادمان.....[/quote]
این خعلی درست است.:baaa:
تراژدی قیصر از نمایشنامه های فلسفی شکسپیره البته با ترجمه زیبای خانم شادمان.....
محشر بود ........
پیچ و خمی که شکسپیر به داستان و همچنین به شخصیت های Caesar و Brutus و Cassius داده بود منو مجذوب خلاقیت و هنر نویسندگیش کرد. شکسپیر اسم داستان رو گذاشته ژولیوس سزار ولی در حقیقت "شخصیت تراژیک" این نمایشنامه مارکوس بروتوس هست. مردی بسیار خیرخواه و وطن پرست که در یک دوراهی قرار گرفت و برای صلاح مردمش و جلوگیری از تبدیل شدن مملکتش به یک دیکتاتوری و کشتار مردم، دوست عزیزش سزار رو کشت! اگرچه که بالاخره کشور درگیر جنگ داخلی میشه (یعنی همون چیزی که بروتوس نمی خواست اتفاق بیفته)!!!
عظمت داستانهای شکسپیر توی اینه که هنوز هم میشه افکارش رو بعد از چند صد سال به جوامع امروز بشری تعمیم داد.
جدیدا هم Othello رو خوندم. اون هم فوق العاده بود. شکسپیر درک عمیق خودش رو از "ذهن انسان" توی این اثر از زبان Iago کاملا نشون داده.. اکثر آدما Iago رو شخصیت منفور داستان میدونن ولی من به خاطر قدرت درکی که از روان و فکر آدمای دورو برش داره و نقشه هایی که میکشه تا اتللو و دیگران رو تحت تاثیر قرار بده ازش خوشم میاد.